print logo

مهدی جهاندیده| بالاخره ائتلاف لابی فشار برای کنار گذاشتن شاپور نوجوان از ریاست بیمارستان سبلان به غایت رسید! آنگونه که پیداست دکتر نوجوان قربانی سهم‌خواهی «حلقه‌ی رادیکال حواریون» یکی از نمایندگان شده است. از مدت‌ها پیش، اهتمام آنها بر این بود که به بهانه‌ای او را از مدیریت بیمارستان سبلان منفصل و مرخص کنند. سکه عزل او نه بر معیار و سنجه عملکردش! بلکه بر اساس یک تسویه حساب سیاسی ضرب شد. آنهم از نوع درون‌گروهی و البته کمی هم با چاشنی شخصی و دقیقا در روزهایی که اصولگرایان علیه هم صف بسته‌اند و به تقابل عریان برخاسته‌اند. عجالتا کسی برای دیگری فرش قرمز پهن نمی‌کند.

 

نوجوان قرابت نزدیکی با یکی از نمایندگان مجلس یازدهم دارد؛ آنرا در پستو هم پنهان نکرده و بارها به عیان نمود داده که او رفیق و حامی صدیف بدری است. البته در این میان بیش از آنکه نانش را خورده باشد، چوبش را خورده است. اما درصدِ خلوصِ نوجوان بی‌هیچ کم و کاستی 100 است. کسی مثل هیچ کس که بشدت مقید و متعهد به اخلاق است؛ همان عنصرِ کمیاب این روزها.

 

شاپور نوجوان از نظر سیاسی شخصیتی اصولگرا محسوب می‌شود و در انتخابات 1400 از چهره‌های اثرگذار حامی سید ابراهیم رئیسی در اردبیل بود. شاید این کفِ انتظار او از دوستانش در قطارِ دولتِ انقلابی بود که فضا را برای او تنگ و محدود نکنند. اما وقتی به قول گئورگ بوشنر انقلاب «فرزندان» و به قول  مایکل والتسر «پدران» خود را می‌بلعد! دیگر این خواسته، بی‌معنا می‌شود. علی‌الخصوص که کرسی او ویترین و مهم‌ترین رکن مدیریت خدمات درمان تامین اجتماعی در اردبیل بشمار می‌رود. نوجوان در دولت دوم روحانی به ریاست بیمارستان سبلان رسید. انتصابی که سر و صدای زیادی هم بپا کرد. همان مقطع طیفی قادر برجی را به بهانه همکاری با نوجوان، به سیگنال‌دهی برای اصولگرایان متهم کردند! اما این یک سیاه‌نمایی محض بود. در بوته کارایی نوجوان نشان داد که پزشکی متعهد به سوگندنامه بقراط است. او نشان داد یک فن‌سالار کامل است و کاری کرد کارستان. چهره‌ی بیمارستان سبلان دستخوش تغییرات بنیادین شد و آنقدر آراستگی به خود دید که بتواند برای اردبیل آبروداری کند. اما آتش خشم و نفاق که این چیزها را حالی‌اش نمی‌شود؛ می‌سوزاند و همه را خاکستر می‌کند.

 

دولت سیزدهم لای منگنه حاشیه‌های ناتمام انتصابات فامیلی و سهم‌خواهی مجلسی‌ها، زیر فشار سنگینی قرار گرفته است. جدال این روزهای اصولگرایان بر سر تصاحب سهمِ بیشتر از کرسی‌های مدیریتی و ریاستی است. دیگر خبری از پروپاگاندای دولت و مجلس یکدست هم نیست و باد، موافق نمی‌وزد. در بهارستان؛ لجاجت و رویارویی پایداری‌ها برعلیه نواصولگرایان سرتیتر اخبار شده و در مقیاس محلی هم قاعده‌ی بازی حول همان مدار می‌چرخد؛ حال با کمی تغییرات و در شکل و قواره‌ای دیگر. نیروهای محلی اصولگرا در تقابل جدی با یکدیگرند و از اختلافات‌شان بارها رونمایی کرده‌اند. از آنجایی که سبد قدرت محلی محدود است و در شکل منصب‌های اجرایی نمود پیدا می‌کند؛ در این میان بیمارستان سبلان، جایگاه استراتژیک و اثرگذاری دارد؛ علی‌الخصوص در تقویت سبد آرای احتمالی برای سال بعد. در چنین کشمکشی دانایی و کاردانی بسمل خواهد شد.

 

تمامیت‌خواهی حلقه‌ی محدود حواریون متنسب به نمایندگان، شایسته‌سالاری در اردبیل را روز به روز ضعیف‌تر می‌کند. گویی آنها برای زمین زدن همین عنصر هم‌پیمان شده‌اند. البته نخبه‌کشی در اردبیل پدیده تازه‌ای نیست؛ آخرین قربانی آنهم شاپور نوجوان بود و شاید یک توفیق اجباری برای او. کسی که از آینده خبر ندارد!