print logo

سی روز آنلاین/ مهدی جهاندیده:

«در دوره‌ حساسی زندگی می‌کنیم که همه زود برانگیخته می‌‌­‌شوند، زود مقایسه می‌کنند و زود خشمگین می‌‌شوند. خیلی خیلی دشوار است که آدم در گزارش آنچه گذشت انصافش را و بی‌طرفی‌اش را نگه دارد.» این برشی از گفتگوی بلند آیدین آغداشلو با خبرگزاری ایلنا در فروردین ماه سال گذشته است که به نوعی «رفتار خارج از دایره شناخت» طیفی از منتقدان به سخنرانی او در اردبیل را هم شامل می‌شود.

بی‌شک فرصت طلایی حضور آیدین آغداشلو مهم‌ترین رخداد هنری این روزهای اردبیل است؛ که شاید تا سالهای سال هم امکان تکرارش میسور نشود. اما منتقدان به سخنرانی آغداشلو در اردبیل در یک تندروی مسبوق به سابقه، بانیان امر و در راس آن مجموعه فرهنگ و ارشاد اسلامی اردبیل را با اسیدپاشی رسانه‌ای به «ولنگاری» در  فرهنگ متهم کردند! طیفی که طبق عادت مالوف‌شان به «نقدهای زرد» از هر آنچه که باب ذائقه فکری و رفتاری‌شان نباشد؛ روی می‌آورند.

جریان هنر، جریانی سیاسی نیست؛ اما سیاست‌زده‌ها اصرار دارند تا جناح‌بازی و رفتار خطی خود را به دامن منزوی از سیاستِ هنر بکشانند. «هنرابزاری» و «هنرمندسازی» هم در این راستا رویکردهای رایجی هستند؛ اما دردناک بودن ماجرا آنجاست که اوج شناخت آنها از آغداشلو یا موارد مشابه دیگر، محدود به سرچ‌های اینترنتی از صفحات دانشنامه ویکی پدیاست؛ که در ارجاع‌دهی به عنوان منبعی غیرمعتبر و تحریف‌شده شناخته می‌شود. چند کلیک جستجوی بیشتر درباره آغداشلو، ماهیت هنری و کاراکتر جریان‌ساز او در هنرمعاصر ایران را بیشتر عیان‌تر می‌کند، هنرمندی که در این خاک نفس می‌‌کشد و تلاش می‌کند؛ دغدغه‌اش چیزی جز هنر نیست، موضع ایدئولوژیک ندارد و به قول خودش «چیزی که می‌‌بیند را تصویر می‌کند.»

کاش همین منتقدان همیشه ناراضی، چند دقیقه‌ای را پای سخنان آغداشلو می‌نشستند! تا فارغ از دغدغه‌های یکسویه سیاسی قضاوت کنند.  همین برای «ابطال همه فرضیه‌های سلیقه‌ای» آنها کفایت می‌کرد؛ اما وقتی سیاست‌زدگی خمیرمایه گوشت و خون آدمی می‌شود، ناخواسته همه چیز را با مصداق‌های ایدئولوژیک می‌سنجد. ماحصل دخالت دادن همین تفکر در حوزه هنر بایگانی اشخاصی چون محمدرضا شجریان یا آیدین آغداشلو و همترازهای آنهاست، که در نقطه مقابل تکثیرِ مسعود ده‌نمکی‌ها و فراخ شدن میدان برای امیر تتلوها را فراهم می‌کند. همانکه به خلق یک آلزایمر در هنر معاصر انجامیده است. هر چند که تندروها در در هروله نگاه‌های خطی به هنر گیرپاژ زده‌اند؛اما همچنان با علم به آن بر تخاصم با پرچمدارها اصرار می‌ورزند.

سخنرانی آیدین آغداشلو یا تجلیل از مقام شکسپیر، بهانه‌ای بیش برای هجمه به پیکره فرهنگ و هنر نیست. اصل ماجرا ریشه در قرائت‌های شدیدا تندروانه به هنر و «نگاه رادیکالی و دستوری» به آن دارد که در پی دیکته کردن آن بر فضای هنری هستند. از دیگر سو، حضور اشخاصی چون آغداشلوها سطح کار و توقعات را تا آنجا بالا می‌برد که حضور رائفی‌پورها در سطح تنزیل یافته‌ای از سوی مردم ارزیابی شود. در حالی که تاریخ مصرف انحصارگرایی‌هایی از این دست مدتهاست به سر آمده و حکایتی به مثابه «سُرنا را از سر گشاد دمیدن» را دارد.

نقطه قوت اردبیل در حوزه فرهنگ و هنر، حضور سیدناصر اسحاقی در راس آن است که اهل محافظه‌کاری‌های رایج نیست، در کار فرهنگی اصالت دارد و بر باورهای فرهنگی خودش پایبند است. همین به زدودن نگاههای رادیکالی در مقوله هنر انجامیده که البته به کامِ گروهی از «همیشه منتقدها» که نگاهی خشک و دگم به هنر دارند، شیرین نیست. او به ظرافتِ کار در حوزه‌های فرهنگی و هنری واقف است و همین باعث شده در پنج سال گذشته هنر استان نفسی به راحتی بکشد و هنرمند بی‌دغدغه از فشارهای خطی و «دلهره حذف‌های فرمایشی» آثار خود را ارائه کند. در این مسیر نیاز است تا آغداشلوها بارها به اردبیل بیایند تا بالندگی اندیشه در هنر نیز شکل بگیرد. استراتژی اسیدپاشی علیه هنر دیرزمانی است که کارایی خود را از دست داده و پاسخ هنر را با سیاست دادن چیزی جز بیراهه رفتن نیست.

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/