Menu Close Menu
چالش تکراری در کشمکش‌های انتصابات

تفوق تعهد یا تخصص؟

 تفوق تعهد یا تخصص؟

در روزگاری که روابط جایگزین ضوابط شده است، شاید طرح این مساله بلاوجه و در عین حال مسخره به نظر بیاید که آیا تخصص مهم تر است یا تعهد؟ متاسفانه مدتهاست که شاهد پدیده ابتذالی هستیم که، در دنیای سیاست ، اقتصاد و ...یک فردی را به مدیریت تشکیلاتی ، اداره ای یا سازمانی منصوب می نمایند که اصلا در آن واحد تخصصی ندارد.

ولی پرویزی پیله رود ، دانشجوی دکتری علوم سیاسی | در روزگاری که روابط جایگزین ضوابط شده است، شاید طرح این مساله بلاوجه و در عین حال مسخره به نظر بیاید که آیا تخصص مهم تر است یا تعهد؟ متاسفانه مدتهاست که شاهد پدیده ابتذالی هستیم که، در دنیای سیاست ، اقتصاد و ...یک فردی را به مدیریت تشکیلاتی ، اداره ای یا سازمانی منصوب می نمایند که اصلا در آن واحد تخصصی ندارد.

سال ۵۸  مناظره ای داغ بین مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم شهید بهشتی تحت عنوان : تخصص بالاتر است یا تقوی و تعهد ؟ در صدا و سیما برگزار شد شهید بهشتی معتقد بود مسئولین باید متعهد باشند و مرحوم بازرگان اعتقاد داشت تخصص مهم تر است. در لابه لای بحث مرحوم بازرگان سئوالی از شهید بهشتی پرسید: «آقای دکتر فرض کنیم که قصد دارید با اتوبوس از شهری به تهران بیایید راننده ای داریم که جاده را مثل کف دست می شناسد ولی اهل معصیت است و راننده دیگری که تازه کار است اما بسیار متقی و اهل تدین شما خانواده تان را با کدام راننده راهی می کنید؟ » در این هنگام شهید بهشتی مکثی طولانی کرده سپس به علامت تایید نظر مهندس بازرگان ، بزرگوارانه فرمودند آقا من دیگه صحبتی ندارم.

هر چند مرحوم مهندس بازرگان برنده این مناظره بود اما ظاهرا این پارادکس هم چنان برای بعضی ها حل نشده است عده ای به شدت معتقدند که قطعا تقوی و تعهد بالاتر از تخصص است .

از شهید چمران سئوال کردند آقای دکتر تقوی بالاتر است یا تخصص؟ شهید چمران فرمودند تقوی بالاتر (لازم تر) است! ولی اگر کسی تخصص کاری نداشته باشد و منصبی را قبول کند قطعا انسان بی تقوایی است .

سخن شهید چمران در حقیقت بیان دیگری از سخت گیری های مربوط به پذیرش مسئولیت در فرهنگ اسلامی است . سخت گیری هایی که در دین اسلام نسبت به پذیرش مقام و منصب شده یکی از مدلول های اصلی اش این است که انسان متعهد از نظر اسلام انسانی است که از قبول مسئولیت در حوزه ای که در آن فاقد دانش ، تجربه و توانایی کافی است سر باز می زند و با پذیرش امر اداره دنیای دیگران و به بهای آباد کردن دنیای خودش ، آخرت خودش و دنیای دیگران را خراب نمی کند.

منطق شهید دکتر چمران موید این هست که تقوی و تعهد برجسته تر از تخصص می باشد ، اما مشکل از آنجایی پدیدار می‌گردد که مبنا و ملاک تشخیص تقوی و تعهد افراد معمولا به سهولت ممکن نمی‌گردد ، به خاطر اینکه اگر مبنای قضاوت ظواهر افراد باشد چه بسا افراد با توسل به ریا و تزویر و ظاهرسازی خود را متقی و متعهد جلوه می‌دهند ! اما اگر مبنای تشخیص تخصص بر اساس بررسی سوابق ، عملکرد و رزومه کاری افراد متمرکز گردد میتوان میزان تخصص و عدم تخصص افراد را به راحتی سنجید .
 

:در این رابطه بیشتر بخوانید

تقوا بالاتر است یا تخصص؟ + 
 

پر واضح است که مدیر بی تقوی و تعهد دائما به فکر حفظ جایگاه خویش است و به جز در شعار ، رفاه و آسایش مردم و توسعه و تعالی سازمان برایش معنی و مفهوم نخواهد داشت و زمینه ی ظهور و افزایش رانت و فساد در جامعه فراهم میگردد لازم به ذکر است که حمایت از مدیران بی کفایت و فاقد تخصص نیز نشانی از بی تقوایی است. مدیری که تنها برای حفظ صندلی و موقعیت خویش می جنگد تفکرش نوعی بی تقوایی است و به دنبال آن است که همواره منافع فردی ، جناحی ، گروهی و....  را بر منافع جمعی ، منافع استان و نهایتٱ منافع ملی و عمومی ترجیح دهد .

داشتن تخصص در قبول مدیریت در جوامع  به حدی اهمیت دارد که از دیدگاه دینی و روایات حضرات معصومین نیز به هیچ وجه قابل خدشه نیست . بیهقی از ابن عباس نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود:

"من استعمل عاملا من المسلمین و هو یعلم آن فهیم اولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنة نبیه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین" هر کس کارگزار و مدیری را به کار گمارد در حالی که میداند در میان مسلمانان فردی وجود دارد که برای آن مسئولیت شایسته تر و به قرآن و سنت آگاه‌تر است در این صورت قطعا به خدا و رسول خدا و همه مسلمانان خیانت کرده است .

برای اداره جامعه در هر مکتب فکری بشر، که امری اجتناب ناپذیری هست، انتخاب و تعیین فرد  یا گروهی در جایگاههای مدیریت که بتوانند وظیفه اداره جامعه را بر عهده داشته باشند نیز اجتناب ناپذیرتر می باشد. در این مرحله نکته مهم و حائز اهمیت نحوه ی مدیریت است که باید دید مدیریتی کارآمد بر جامعه احاطه دارد یا نه ؟ برای این منظور شرائطی را در انتخاب مدیر در نظر می گیرند تا اداره امور به شکل بهتر و مطلوب تری عملی گردد .

دو شرط اصلی و اساسی در انتخاب مدیران همیشه مد نظر می باشد:

یکم: تعهد

 دوم : تخصص

اولین شرط که برای هر مدیر در هر نظام سیاسی، اجتماعی لازم و ضروری است تعهد و پایبندی او به اصول حاکم بر نظام اجتماعی خود مدیر است. مدیری که بی اعتقاد یا اساسٱ اعتقادی سست نسبت به مبانی نظام خود داشته باش، هیچ الزام درونی ای را در خود احساس نمی‌کند تا نظام موجود را حفظ کرده آنرا تکامل بخشد.

در صورت عدم چنین شرطی در شخص مدیر و در امر مدیریت عواقبی چون خیانت، ستم بر مردم، قدرت طلبی، زراندوزی ، شکمبارگی و .... را به دنبال خواهد داشت.

داشتن تخصص دومین شرطی است که برای یک مدیر بسیار لازم و ‌حیاتی است. اساسٱ در عرصه زندگی بشری ، مسأله ی علم و آگاهی ، کاردانی ( فن سالاری ) و تخصص شرط لازم برای هر حرکتی است به دیگر سخن اگر علم و آگاهی در کار نباشد رسیدن به هدف یا اساسٱ منتفی است یا با چالش های جدی روبرو می شود.

داشتن یک جامعه پویا و ماندگار ، در  گرو یافتن کوتاهترین ، کم هزینه ترین و مطمئن ترین مسیری که به هدف منتهی می شود ، می باشد که این مهم جز با ابزار علم و آگاهی حاصل و میسور نمی‌گردد. نداشتن تخصص آثار سوئی هم چون گم کردن مسیر ، دادن مسئولیت های مهم به افراد نالایق ، عدم شناخت نیازمندیها ، هدر دادن سرمایه ی ملی و ‌هزاران هزار مشکل و چالش جدی دیگر در پی خواهد داشت.

نهایتٱ اگر مدیریت را به پرنده ای تشبیه کنیم ، دو بال پرواز این پرنده تعهد و تخصص هست. برای حفظ و تعالی فرد یا اجتماع یا هر نوع تشکیلات اداری و سازمانی وجود هر دو شرط به یک اندازه لازم و ضروری است. اگر فردی تنها به تعهد بیندیشد و نسبت به تخصص و فن سالاری کم توجه یا بی توجه باشد ، یا بالعکس تخصص را سالار بداند و تعهد را مهم نشمارد ، در حقیقت یکی از بالهای پرواز را از پرنده سلب کرده و در نتیجه پروازی شکل نخواهد گرفت.

پایان سخن را نیز متبرک می کنم به فرمایشی از مرحوم شهید دکتر بهشتی آنجا که می‌فرمایند:« آفت این انقلاب اسلامی این است که دچار بازیگرانی باشد که اسلام، انقلاب و هر چیزی را دکان کنند.»

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ 

 

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران