Menu Close Menu
به مناسبت پنجاه سالگي فيلم «پدرخوانده» به كارگرداني فرانسيس فورد كوپولا

اين قهرمانان منحوس دوست‌داشتني

اين قهرمانان منحوس دوست‌داشتني

به هر جهت پدرخوانده فيلم بزرگي است كه نمي‌شود نديد و ستايشش نكرد. 

احمد طالبي نژاد

امسال پنجاهمين سال ساخته شدن يكي از مهم‌ترين و در عين حال تاثيرگذارترين فيلم‌هاي تاريخ سينما در ژانر جنايي گانگستري است، اين ژانر معمولا به زندگي كساني مي‌پردازد كه دست به كارهاي سياه مي‌زنند يا پيشه آنها كشت و كشتار وجنايت است و اتفاقا سابقه تاريخي گسترده‌اي هم در سينما دارد. ماجرا به اوايل قرن بيستم بر‌مي‌گردد كه دولت امريكا قانوني را تصويب كرد با عنوان منع توليد و فروش مشروبات الكلي كه جزو صنايع بسيار پردرآمد امريكايي‌ها هم بود . طبيعي است وقتي چنين قانوني تصويب شود توليدات آن‌كه متوقف نمي‌شود و تجار وگردانندگان اين دم و دستگاه كه دست از كار نمي‌كشند . بنابراين فعاليت‌هاي آنها به صورت زيرزميني درآمد و وقتي كاري، حرفه‌اي به شكل زيرزميني ادامه پيدا كند آن وقت‌ دار‌و‌دسته‌ها و گنگ‌ها و پدر‌خوانده‌ها و مواردي از اين دست شكل مي‌گيرند كه در سال‌هاي اخير در كشور خودمان هم شاهد به وجود آمدنش هستيم
اين اتفاق تاريخي در سينماي نوپاي امريكا هم بسيار تاثير گذاشت‌. از 1930 به بعد اغلب فيلم‌ها موضوع‌شان جريان تبهكاري و سياه‌كاري مي‌شود و در اين بين ژانري به وجود مي‌آيد كه به آن فيلم نوآر گفته مي‌شود كه معنايش فيلم سياه است يا فيلم‌هايي كه به كارهاي سياه مي‌پردازند كه در دهه چهل و پنجاه يكي از پررونق‌ترين ژانرها و فرم‌هاي سينمايي بود و ستارگاني بزرگي مثل جيمز كاگني و همفري بوگارت تخصص‌شان بازي در همين نوع فيلم‌ها بود . اصلا آنها با اين تيپ‌هاي بزهكاري شناخته شدند . البته اين ژانر به سينماي اروپا و به خصوص فرانسه هم رفت و درآنجا ژان پير ملويل از كساني بود كه چند فيلم در ژانر نوآر يا به تعبير فرانسوي‌ها نوآق ساخت .اما از اواخر دهه 1960 بود رماني به نام پدرخوانده نوشته ماريو پوزو منتشر شد . همانطور كه از اسم نويسنده بر مي‌آيد اصالتش ايتاليايي است. اين رمان درباره باندهاي فساد و قاچاق نوشته شد كه در ايتاليا به خصوص در منطقه سيسيل سابقه زيادي دارد و مافيايي كه مي‌گويند اساسا از ايتاليا سربر آورده است
رمان پدرخوانده مورد توجه فرانسيس فورد كوپولا قرار گرفت فيلمسازي كه قبل از آن چند فيلم ارزشمند ساخته بود ولي به اصطلاح هنوز گل نكرده بود.به اتفاق ماريو پوزو فيلم‌نامه را نوشتند و بعد با حضور ستاره‌هاي بزرگي همچون مارلون براندو و بعد آل پاچينو كه هنوز ستاره مطرح نبود فيلم ساخته شد و تقريبا سه ساعت زمان فيلم است و بسيار فيلم سنگين به لحاظ مفهومي به شمار مي‌رود و ريتم شتابنده و سريعي هم ندارد بنابراين براي عده‌اي شايد جزو فيلم‌هاي محبوب‌شان نباشد ولي همه متفق‌القول هستند كه پدرخوانده فيلم مهمي درتاريخ سينماي جهان است . البته عنصري كه به فيلم خيلي كمك كرد علاوه بر داستان قوي و شخصيت‌پردازي‌هاي بسيار سنجيده، موسيقي نينو روتا است كه موسيقيدان ايتاليايي است . در واقع معتقدم گروه موسيقي ايتاليايي دست به دست هم دادند تا اين فيلم ساخته شود اصلا خود كاپولا هم اصالتا ايتاليايي است كه در امريكا به دنيا آمده . داستان فيلم در دهه پنجاه و شصت مي‌گذرد يعني 1945 تا 1955 . همانطور كه مي‌دانيد پدرخوانده سه‌گانه‌اي است كه در پي هم ساخته شدند. پدرخوانده اول با مرگ دون كورلئونه تمام مي‌شود و در ادامه مايكل با بازي آلپاچينو جايگزين او مي‌شود و همين طور در پدرخوانده سوم كه البته قسمت سوم اين فيلم مورد توجه واقع نشد.  به هرحال اين فيلم ارزش و اعتبارش هم از داستان و هم از تجربه‌هاي شخصي كوپولا و هم اساسا فيلم مديون خود كاپولاست. درست است كه مارلون براندو بهترين بازي را در اين فيلم ارايه داده و همينطور همه عوامل درجه يك هستند اما آنكه پشت فيلم قرار دارد و به فيلم اعتبار بخشيده خود كوپولاست كه دو سه بار نخل طلا گرفته و چند جايزه اسكار در كارنامه‌اش دارد و فيلم‌هاي بسيار مطرحي بعد از پدرخوانده ساخت از جمله مكالمه كه راجع به افشاگري‌هاي دولت امريكا بود و فيلم مهم ديگرش اينك آخر‌الزمان يا Apocalypse Now بود كه با بازي مارلون براندو ساخته شد و بسيار فيلم عجيب و غريبي هم است . از ديگر كارهاي كاپولا به «دراكولاي برام استوكر» مي‌توانيم اشاره كنيم كه بر مبناي داستان دراكولاي اصلي برام استاكر نوشته شده كه به نظرم اقتباس دقيق و سنجيده از اين كتاب است . از سه فرزند كوپولا سوفيا فيلمساز است كه اتفاقا فيلمساز بسيار با ارزشي شده است. فيلم گمشده در ترجمه يكي از فيلم‌هايي است كه او ساخته است
در ادامه اين نكته شايد براي فيلمسازان جوان جالب باشد كه در نظرسنجي كه سال 1992 مجله سايت‌اند ساوند يكي از معتبرترين مجلات سينمايي انجام داده بود از فيلمسازان بزرگ خواست بهترين فيلم‌هاي عمرشان را نام ببرند كه كاپولا از اين چند فيلم ياد كرده بود: (‌خاكستر و الماس از آندره وايدا، بهترين سال‌هاي ما از ويليام وايلر، ولگرد از فليني، يوجيمبو از كوروساوا، آواز در آباران استنلي دانن وگاوخشمگين اسكورسيزي و...) به اين نكات اشاره كردم تا بگويم فيلم پدرخوانده محصول چه شرايط و چه موقعيتي است.در واقع با پديد آمدن فيلم پدرخوانده ژانر فيلم نوآر كلاسيك مرد و دوباره متولد شد . البته تولد ديگري با ماهيت ديگري پيدا كرد و بر فضاي سينمايي جهان بسيار تاثير گذاشت. از اين جهت كه همه‌چيز در كنا‌ر هم دست به دست هم داد از ادبيات گرفته تا موسيقي و بازيگري و ... تا يك اثر به وجود بيايد كه مي‌توان بعد از همشهري كين در حافظه سينما‌دوستان جهان، از آن به عنوان دومين فيلم كامل و برجسته تاريخ سينما ياد كرد.
گرچه متاسفانه بايد بگويم خودم شخصا غير از موسيقي و بعضي لحظات فيلم (سكانس بازي دون كورلئونه در واپسين لحظات عمر با نوه‌اش) پدرخوانده‌ها را در مجموع دوست نمي‌دارم چون نظرم اين است كه اين ژانر آدم‌هاي دشمن جامعه سالم را به قهرمان تبديل مي‌كند اما به هر جهت پدرخوانده فيلم بزرگي است كه نمي‌شود نديد و ستايشش نكرد . ولي من از معدود كساني هستم كه اين فيلم را ستايش نمي‌كنم ولي چند بار ديدم و گوشم به موسيقي فيلم است .

 

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران