Menu Close Menu
یادداشت

شعبان جعفری به‌روز می‌شود

شعبان جعفری  به‌روز می‌شود

شعبان جعفری» خداوندگار و مثال اعلای لمپنیسم ایرانی، در روزگاری حساس، وظیفه ی هورا و هو کشی و لقلقه را به دست گرفت. از شیطان نمایندگی گرفت و تخم ریا و تنش را در خیابان های تهران- که راه امید مردم ایران بودند- پراکند.

سی روز آنلاین/ محمد زینالی اناری:
تناسخ، مطرود است، اما خیلی‌ها به آن اعتقاد دارند. یعنی عملاً کاری می کنند که تناسخ در برابر آن زانو می زند. نبش قبر می کنند، مردار را زنده می کنند و شرّ را باز می آفرینند. مرده هایی که زمان خود از زندگی رضا نبودند، امروز مجبورند در روح دیگران حلول کنند. روح، چیزی جز باورها و پندارها نیست. آن که باورها و پندارهایی مرده، منسوخ و مطرود را نمایندگی می کند، کاری جز زنده کردن مرده ها -که در زمان خود نیز از زندگی رضا نبودند- ندارند. 
در دوران معاصر، دو نوع خیابان ساخته شد. نخست خیابان های سه بعدی شهودی شهرها که ما در گوشه ی آن راه می رفتیم  و از جلوی مغازه ها و درب خانه ها می گذشتیم و همدیگر را به وضوح می­دیدیم. اما امروز، خیابان های اطلاعاتی ساخته شده و ما شهروند شبکه­ای یا شهربند اطلاعاتی شده ایم. «شعبان جعفری» خداوندگار و مثال اعلای لمپنیسم ایرانی، در روزگاری حساس، وظیفه ی هورا و هو کشی و لقلقه را به دست گرفت. از شیطان نمایندگی گرفت و تخم ریا و تنش را در خیابان های تهران- که راه امید مردم ایران بودند- پراکند.
او باشگاه ورزشی تأسیس کرد و شد سردسته ی ورزشکاران، چیزی که امروز به آن کانال می گوئیم. ورزشکاران امروزی، با چشم و انگشت خود و روی صفحه های گوشی همراه در درون کانال ها ورزش می کنند. شعبان خیرندیده از زندگی و عمرش در خیابان راه افتاد و شر به پا کرد. شعبان های امروز، با ابزارهای جدیدی که توسط علوم فنی غربی برای ارتباط و اطلاع بیشتر مردم امروز تدارک دیده شده، در امتداد امواج به راه افتاده، هورا و هو کشی را علم می کنند. تا جایی که گوشی همراه و تکنولوژی ارتباطی به جای این که وسیله ی وصل کردن مردم شود، به ابزار فصل کردن تبدیل شده است.
شعبان خیرندیده از زندگی­ اش دقیقا چه می کرد؟! او به وظیفه ی خودش عمل می کرد و یادگار دوران پیشین را زنده میکرد. در گذشته وقتی دو نفر از سران طوایف با هم دعوا می‌کردند، به جای ایشان، لوطی‌ها و نوکرهای شان با هم دعوا می‌کردند که بلاتشبیه نقش سربازی آنان را بر عده داشتند. 
شعبان نوکر گروهی بود که می خواستند تنش به پا کنند، اما طرف های مقابلش که در ایستگاهی مردمی نشسته و با حیا منتظر اتوبوس تاریخ بودند، نه نوکر داشتند، نه احساسی به تنش حس می کردند. شعبان به «هیچ کس» تبدیل شده بود، بدنی مضطرب که به ابزاری برای تخلیه ی خشونت دیگران تبدیل شده بود، او زندگی نمی کرد، مومیایی شده بود.وامصیبتا! امروز با این همه مسجد، مدرسه، دانشگاه و نهادهای فرهنگی متعدد، باز هم انسان هایی پیدا می شوند که دقیقاً در جایی که محل شکل گیری دیالوگ و ارتباط است، کاری ضد ارتباط و دیالوگ بکنند. نتوانستیم سرکردگان خیابان و سر کوچه را که مزاحم مردم می شدند را تربیت کنیم تا مومیایی ها با خریدن یک گوشی به شهر شبکه ­ای مهاجرت کردند. آن ها این بار در کانال هایی که باشگاه تولید تنش و اضطراب در جامعه امروزی ­اند، حاضرند و در واقع نسخه ی به روز شعبان خیرندیده در شهر شبکه ­ای ­اند.

 

/در بازنشر این نوشتار از سی روز آنلاین امانتدار منبع انتشارباشیم/ 

 

 

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران